خانه / قراردادهای نفت و گاز / قرارداد بیع متقابل / مصاحبه با دکتر مسعود درخشان در مورد قراردادهای بیع متقابل

مصاحبه با دکتر مسعود درخشان در مورد قراردادهای بیع متقابل

واکاوی قراردادهای بیع متقابل از مهم ترین دغدغه های چند سال اخیر سیاستگذاران و مجریان حوزه اقتصاد و قراردادهای بین المللی نفت و گاز بوده است. دکتر مسعود درخشان که سالهای سال است عمر خود را در صنعت نفت ایران به تجربه تبدیل کرده است، درگفتگوی تفصیلی خود با اقتصاد پرس،  معتقد است که شرایط امروزصنعت نفت ایران  قراردادهای خاص خود را می طلبد.

 دکتر درخشان که از منتقدان به نام قراردادهای بیع متقابل محسوب می شود قرار است تیمی از بهترین های صنعت نفت  را دورهم جمع کند و دوباره این قراردادها را مورد تجدید نظراساسی از نظر تئوری وعملی قرار دهند.در این مصاحبه ، دکتر درخشان طی سخنانی اجمالی بر لزوم مرور دوباره قراردادهای بیع متقابل تاکید می کند …..

به نظر شما بازنگری در قراردادهای نفتی باید تابع چه شرایطی باشد؟

 قراردادهای نفتی بحثی پیچیده و مشکل است و بازنگری در آنها مساله ای نیست که  با چند جلسه بحث و گفت و گو حل شود بلکه تجربه ثابت کرده این قراردادها باید به طور مستمر با اوضاع و احوال کشور و حتی جهان مورد بازنگری و مطابقت قرار گیرد.

 انعطاف پذیری در قراردادهای نفتی  لزوم کار تیم های مذاکره کننده است  و تیم های مذاکره کننده در قراردادهای نفتی افرادی هستند متخصص که در هنگام مذاکره کاملا تمام جوانب کار و منافع ملی کشور و مصلحت عمومی را مد نظر قرار می دهند اما نکته مهم اینجاست که یک تیم مذاکره کننده وقتی می توانددر مذاکراتش خوب عمل کند که تیم مطالعه کننده از پشت سر آنها را مورد پشتیبانی قرار دهد.

به عبارتی دیگر، در قراردادها باید تیم پشتیبان کننده یا همان تیم تفکر دقیقا منافع ملی را مشخص کند و حتی برای جذب سرمایه گذار یا تیم مقابل امتیازاتی را هم بنابر مصالح ملی کشور یا همان منافع عمومی راتعیین کند که تیم مذاکره کننده بتواند بعضی وقتها امتیازاتی را آگاهانه به تیم روبرو بدهد و به نوعی آنها را نمک گیرکند.

آقای دکتر از زمان تولد قراردادهای بیع متقابل تاکنون سه دوره این قراردادها مورد بازنگری قرار گرفته اند که تاکنون درهیچ یک از این دوره ها کارشناسان به یک توافق و اجماع کلی نرسیده اند چرا ؟

بله درست است ، مذاکره و انعقاد قراردادهای صنعت نفت و گاز  امری کاملا فنی بوده که نیازمند اجماع کارشناسی است ودر بسیاری از موارد از زمان تولد این قراردادها، تاکنون کارشناسان سه دوره نسبت به مرور و تجدید نظر در این نوع از قراردادها به مذاکره نشسته اند که در هیچ دوره ای نتوانسته اند به یک نتیجه کلی برسند. درحالیکه هرچقدر هم این کارشناسان سرسخت باشند بازهم می توان بین نظرات همگرایی ایجاد کرد.چرا که استفاده از متخصصان در مذاکرات بسیار ضروری است.

تیم مذاکره کننده اغلب باید چه اصولی را مدنظر قراردهد؟

همیشه در قراردادهای نفتی کشور حاکمیت برمخازن و حفظ منافع ملی دو اصل مهم بوده که باعث شده ما را از دیگر اصول غافل کند که البته من مخالف این دواصل نیستم اما نکته مهم اینجاست که هنوز تعریف فقهی کامل و جامعی که چارچوب های لازم را در این مورد که راه را به طور دقیق برای مذاکره کنندگان روشن کند وجود ندارد درحالیکه همه این عوامل باید مشخص وشفاف بوده ومرزهایش مشخص باشد.

ارزش اقتصادی  اولویت اول در قراردادهای بیع است ، به اعتقاد من اهمیت ارزش اقتصادی مخازن بسیار بیشتر از ارزش دلاری آن  است ، به عبارت دیگر، ارزش اقتصادی مخازن ما بلندمدت است یعنی باید طوری قراردادهای نفتی را انعقاد کنیم که افزایش دادن یا ماکزیمم کردن این ذخایر یکی از سرخط های اهداف تیم مذاکره کننده باشد.

درنتیجه وقتی می گویم در پشت هر تیم مذاکره کننده باید یک تیم پشتییبان باشد ، تیمی که در آن مهندسان مخزن حضورداشته باشند، مخزن به مخزن رامطالعه  و ویژگی ها و خصوصیات و تفاوت هایشان را بشناسند و مورد بررسی قرار داده باشند ، چرا که هیچ مخزنی یافت نمی شود که خصوصیاتش با مخزن دیگر مشابه باشد این درحالی است که در شرایط کنونی در کشور ما برای تمام مخازن یک نسخه پیچیده می شود بیع متقابل ، که این درست نیست ، چرا که هرمخزن با ویژگی خاص خودش نیازمند قراردادی منحصر به فرد است . که باید درتمام این قراردادها ماکزیمم کردن ارزش اقتصادی مخزن ،بازیافت ثانویه ، ارتقا طول عمر مخزن یا همان صیانت از مخزن اصلی مهم واول باشد در مذاکرات و انعقاد قراردادهای نفتی  که به نظر من این مهم در همان بخش حفظ حاکمیت ملی و منافع عمومی کشور می گنجد.

مخازن کشور ما درحال حاضر نیمه دوم عمر خود را می پیمایند ودرمرحله بازیافت ثانویه هستند هرگونه بی توجهی به اصل مهم یعنی بازیافت ثانویه منجر به افزایش هزینه ها می شود درنتیجه تیم های تصمیم گیرنده در هنگام مذاکره باید این مهم را به جزو اصلی قراردادهای خود تبدیل کنند چون مخازن نفتی ایران نیازمند این توجه  هستند.

کشورهای همسایه درنوع جدید از قراردادهای نفتی امکان حضور بلندمدت شرکت های خارجی را فراهم کرده اند چرا ؟

حضور بلندمدت شرکت های خارجی حتی بعد از توسعه میدان نفتی دونتیجه مهم یعنی افزایش ارزش اقتصادی مخزن وصیانت از میادین فرسوده نفتی را برای صنعت نفت  ما محقق می کند. جامعه متخصصین نفت فکر می کنند حضور مستمر شرکت های خارجی نفتی در میادین نفتی کشور حالت استعماری ایجاد می کند و این یعنی به زیر سوال بردن حاکمیت ملی ایران برمیادین، در صورتیکه این اصلا درست نیست ، من وقتی مشاور نفتی بودم بارها در لندن با کارشناسان شرکت بی پی گفت وگو و گو کرده ام و آنها تاکید کرده اند که اهدافشان تغییر کرده است .

سوابق نشان میدهد که ما بهترین مخازن را برای توسعه به خارجی ها دادیم ولی آنها بعد از مدتی به واسطه قراردادهای کوتاه مدت یا همان بیع متقابل که باعث حضور کوتاه مدت شرکت پیمانکار خارجی بعد ازتوسعه میدان می شود ، آن شرکت سرشیرمیدان نفتی را برداشته و دوغش را برای ما گذاشته و رفته است .به عبارتی در بازیافت اولیه بهترین برداشت رامی کنند و به خاطر نوع قراردادهای ما وقتی میدان به بازیافت یا برداشت ثانویه می رسد راهشان را می گیرند و می روند درصورتیکه اصل مهم در صنعت نفت همکاری طولانی مدت است.

محدود شدن به قراردادهای کوتاه مدت چه اثرات زیانباری برای اقتصاد دارد؟

محدود شدن به قراردادهای بیع متقابل در صنعت نفت ایران باعث شد که ایران از قراردادهای دیگر مانند قراردادهای مشارکت در تولید وامتیاز که امروز به شکل های مختلف توسط کشورهای همسایه به خصوص در میادین مشترک مورد استفاده قرار می گیرد بازبماند، این درحالی است که این قراردادها در کشورهای همسایه توانسته نقش زیادی را در جذب سرمایه گذاران ایفا کند . در ایران نیز تمام این قراردادها را می توان در ایران مورد استفاده قرار داد منوط به اینکه مواردی را در این قراردادها گذاشت که کاملا مطابق با منافع ملی ما باشد  یعنی درک حقایق و تدوین این حقایق به نفع کشور از مهمترین عواملی است که در قراردادها باید مورد توجه قرار گیرد.

بی توجهی به دانش فنی در قرادادهای نفتی ازمهمترین  انتقادات است ؟

متاسفانه پس از کلی مطالعه برروی قرادادهای نفتی کشور به این نتیجه رسیدیم که به دانش فنی در قراردادها بی توجهی شده است، هدف ما در قراردادهای نفتی و همکاری با شرکت های خارجی نباید تنها بر روی فروش نفت و صاحب شدن مقادیری دلار و ارز متمرکز شود بلکه باید به شرکت های خارجی به عنوان یک شریک یا پارتنرنگریست که باید سالهای متمادی در کنار ما همکاری کند ودیگر دیدگاه پیمانکاری و کارفرمایی را تغییر داد.

شما بارها درسخنان خود بر بین المللی شدن شرکت ملی نفت ایران تاکید کرده اید ،چطور می توان یک شرکت بین المللی دولتی داشت ؟

 همکاری با شرکت های بین المللی و ریسک پذیر شدن  مهمترین گام برای بین المللی شدن شرکت ملی نفت با سابقه ای طولانی در صنعت نفت است. دیدگاه ما نسبت به شرکت های بین المللی باید تغییر کند ، ما باید با آنها کار کنیم تا مثل آنها شویم و این یعنی در قراردادها مفاد را طوری تنظیم کنیم  یا ضمانت های اجرایی را به گونه ای بسازیم و ساز و کارها را طوری فراهم کنیم در قراردادهایمان که به هدف اصلی یعنی بین المللی شدن برسیم. مهمترین پیش زمینه بین المللی شدن ریسک پذیر بودن است ، درغیر این صورت شرکت نفت همیشه در گوشه ای امن می ماند وتنها باید  به درآمدهای نفتی خود اکتفا کند. درمجموع ارتقا دانش فنی در سایه همکاری طولانی مدت با شرکت های خارجی ، مدیریت پروژه های بزرگ ، بیمه کردن و ماکزیمم کردن ذخایر نفتی چند پیش زمینه مهم برای بین المللی شدن می باشد. گاهی شرکت ملی نفت برای رسیدن به هدفش یعنی بین المللی شدن باید امتیازی بدهد تا بتواند امتیازی دریافت کند چراکه به دست آوردن هر هدفی نیازمند هزینه کردن است.

به جرات می توان گفت با طراحی و متنوع کردن قراردادهایی مناسب برای میادین نفتی ایران ، علاوه بر حفظ منافع و مصالح ملی ، اهداف نامبرده نیز محقق می شود.

متنوع شدن قراردادهای نفتی چقدر برای صنعت نفت ما ضروری است؟

در بعضی از موارد در مذاکرات باید از بعضی از مواضع خود کوتاه بیاییم اما نکته حایز اهمیت این است که با هرشرکتی باید بدانیم چه نوع قراردادی منعقد و چطور درباره منافع مان صحبت کنیم.

درحال حاضر هر پروژه ای مثلا افزایش ضریب بازیافت ؛ یا توسعه یک میدان نفتی بکر مانند آزادگان هرکدام یک مدل قراردادی مخصوص به خود می طلبد ونمی توان یک نسخه را برای تمام میادین استفاده کرد.

میزان ریسک پذیری چقدر باید باشد در قراردادها؟

اساسا مدیریت بدون ریسک معنا ندارد و این ریسک باید براساس تدبیر باشد ، زیرا اقتدار یعنی اعمال قدرت برگرفته از تدبیر. مهمترین اصل در شرایط کنونی برای اصلاح قراردادهای نفتی مشخص شدن مصادیق و چارجوب مصالح و منافع عمومی کشور است زیرا بدون مشخص شدن این چارچوب ها هرکسی میتواند هرنکته و هر موضوعی را به این موضوع مرتبط کند به عبارتی هرکسی از ظن خود می شود یار من .

مدیریت اقتضایی به چه معناست ؟

مدیریت اقتضایی یعنی مدیریتی که در شرایط خاص مانند جنگ ؛ یا حتی همانند امروز که تحت تاثیر شرایط تحریم قرار داریم بتواند انعطاف های لازم را داشته باشد. این اصلا به مفهوم هرج و مرج نیست زیرا قواعد بحران و غیربحران با هم متفاوت اما نظامند است. چطور می شود که با یک مدل در شرایط بحرانی و غیر بحرانی به طور یکسان عمل کنیم .

www.icmstudy.ir

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشودفیلدهای الزامی علامت دار شده اند *

*