افرادی که در حوزه اقتصاد انرژی و به ویژه اقتصاد نفت و گاز، مطالعات تخصصی داشته اند، حتما با پل استیونس آشنایی دارند، در زمان آغاز تحریم نفتی ایران، این کارشناس خبره در حوزه اقتصاد انرژی، طی مصاحبه ای به واکاوی این مطلب پرداخت، هر چند که تحلیل های وی پس از مدت چندین ماه از زمان تحریم، با اندکی تفاوت نسبت به وضعیت کنونی ایران مواجه است ولی می توان، توانمندی وی را در ارائه تحلیل های عمیق در این حوزه مشاهده کرد. مطالعه این مطلب، خالی از لطف نیست.
اندیشکده «چاتهام هاوس» در مقالهای به قلم «پاول استیونز» به بررسی نتایج احتمالی تحریم واردات نفت ایران توسط اتحادیه اروپا پرداخت. این اندیشکده در گزارش خود آورده است: اثر اولیه این امر این است که کشورهای عضو اتحادیه اروپا باید به دنبال منابعی برای جایگزینی واردات نفت خام سنگین و شور ایران باشند. جستجوی منابع جایگزین باعث اصطکاک انتقالی قیمت نفت میشود. بنابراین قیمت نفت خام سنگین در بازارهای خلیج آتلانتیک افزایش خواهد یافت و در آسیا و اقیانوسیه، از آنجا که ایران به دنبال خروجیهای جایگزین برای نفتی است که قبلاً به بازارهای اروپا فرستاده میشده، قیمت نفت کاهش خواهد یافت. تا کنون در این تحلیل فرض بر این بوده است که ایران بدون تلاش برای انتقامجویی، تحریمهای اتحادیه اروپا را میپذیرد. اما این امر بسیار محال است. گمانهزنیهای فراوانی وجود دارد که پاسخ ایران به این تحریم، جلوگیری از انتقال نفت از طریق تنگه هرمز خواهد بود. احتمال این امر بسیار کم است. اول اینکه اقتصاد ایران به صادرات نفت وابستگی زیادی دارد و بستن این تنگه به همان میزان به توانایی ایران برای صادرات نفت لطمه میزند. ثانیاً، تلاشهای جدی برای بستن این تنگه در حقیقت در تصمیمگیری آمریکا (یا اسرائیل) در مورد حمله نظامی به ایران اثرگذار خواهد بود. راهی مؤثرتر برای وارد آوردن فشار به ایران، اجبار اتحادیه اروپا توسط آمریکا جهت تحریم مبادلات مالی با ایران است. تحریم نفت به تنهایی نتیجهای در بر نخواهد داشت.
* اروپا باید به دنبال منابع جایگزین برای نفت ایران باشد که این امر باعث اصطکاک انتقالی قیمت میشود
اثر اولیه این امر این است که کشورهای عضو اتحادیه اروپا باید به دنبال منابعی برای جایگزینی واردات نفت خام سنگین و شور ایران باشند. بر اساس آمار اوپک، صادرات نفت ایران به اروپا در سال 2010، روزانه 890 هزار بشکه بوده است، در حالی که نمودارهای دقیقتر سال 2008 نشان میدهد واردات نفت ایتالیا، اسپانیا، یونان و فرانسه 500 هزار بشکه در روز بوده است. جستجوی منابع جایگزین باعث اصطکاک انتقالی قیمت نفت میشود. بنابراین قیمت نفت خام سنگین در بازارهای خلیج آتلانتیک افزایش خواهد یافت و در آسیا و اقیانوسیه، از آنجا که ایران به دنبال خروجیهای جایگزین برای نفتی است که قبلاً به بازارهای اروپا فرستاده میشده، قیمت نفت کاهش خواهد یافت. به طور کلی این اصطکاک انتقالی، حداقل برای چند ماه، احتمالاً باعث افزایش قیمت نفت خواهد شد تا کاهش آن. بزرگی این اصطکاک بستگی دارد به سرعت اجرای این تحریم و اینکه آیا استثنایی در این میان وجود دارد یا خیر. به نظر میرسد این تحریم باعث ابطال قراردادهای موجود شود. بیشتر این قراردادها حداقل یک ماهه، و حتی بیشتر، هستند. برخی اعضای اتحادیه اروپا نیز به دنبال مستثنی شدن هستند. برای مثال، ایتالیا مصرانه اعلام کرده است که تحریمها نباید شامل 2 میلیارد دلار نفتی شود که ایران به ENI بدهکار است. با در نظر گرفتن این امر که یونان در شرایط مالی مساعد بیش از یک سوم نفت خود را از ایران وارد میکند، آنها نیز نیازمند راهی برای گریختن از این تحریم هستند. جستجوی منابع جایگزین در رأس تحریمهای کنونی اتحادیه اروپا در واردات حدود 150 هزار بشکه در روز از سوریه نیز قرار دارد که در ماه سپتامبر تحمیل شد اما تا اواسط نوامبر به طور کامل به اجرا در نیامد.
* منبع اصلی جایگزینی نفت ایران، کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] هستند
– چه کسی مایل است و میتواند جایگزین نفت ایران را تأمین کند؟
این دوره اصطکاک انتقالی در مورد قیمتها بستگی به
این نیز دارد که چه کسی مایل است این نفت را تأمین کند. لیبی خیلی سریعتر از آنچه
بسیاری توقع داشتند به چرخه تولید بازگشته است. اوایل ماه دسامبر، BBC گزارش داد
«شرکت ملی نفت» لیبی ادعا کرده است تولیدش به 840 هزار بشکه در روز رسیده است و تا
اواخر سال 2012 به سطح تولید پیش از جنگ باز خواهد گشت، گرچه بسیاری معتقدند این
فرض بسیار خوشبینانه است. اما نفت خام لیبی سبک و شیرین است، در حالی که نفتی که
اروپا هم اکنون از ایران وارد میکند سنگین و شور است، و این امر ممکن است به طور
موقت اثرات متمایز کنندهای بر جا گذارد. این وضع با تحریم سوریه که دارای نفت
سنگین و شور است بدتر میشود.
منبع بدیهی برای جایگزینی، کشورهای اصلی شورای همکاری خلیج [فارس] خواهند بود که
ظرفیت زیادی برای تولید اضافه نفت خام سنگین و شور دارند: در پایان سال 2011 این
میزان 2.29 میلیون بشکه در روز از سوی عربستان؛ 220 هزار بشکه در روز از امارات
متحده عربی و 200 هزار بشکه در روز از سوی کویت بود. در حالی که این کشورها، با در
نظر گرفتن تأخیرات لجستیکی، توانایی جایگزینی نفت ایران برای اتحادیه اروپا را
دارند، اما خواستههای آنان ممکن است مشخص نباشد. عربستان رسماً اعلام کرده است که
آمادگی جایگزین کردن نفت خام ایران را دارد.
* تصاحب بازار نفت ایران توسط عربستان، عملی خصومتآمیز از سوی این کشور به حساب خواهد آمد
اما اگر عربستان بخشی از بازار نفت ایران را تصاحب کند، این امر از سوی تهران به عنوان عملی خصومتآمیز برداشت خواهد شد. در 12 دسامبر، دو روز قبل از اجلاس اوپک در وین، «نایف» ولیعهد عربستان (که وزیر کشور و مسئول امنیت کشور نیز هست) با «حیدر مصلحی»، وزیر اطلاعات و امنیت ایران، در ریاض ملاقات کرد. نتیجه این ملاقات میان سران مهم اطلاعاتی دو کشور معلوم نیست.
خبرگزاری «سعودی پرس» که این ملاقات را گزارش میکرد فقط بیان کرد آنها «برخی مسائل مورد توجه دو کشور را بررسی کردند.» اما، دو روز بعد در اجلاس اوپک، حفظ تولید 30 میلیون بشکه در روز توسط اوپک به سرعت و با آرامش به تصویب رسید.
ناظران مشاهده کردند که هیئت ایرانی «نسبتاً پیروز شده است». این امر دال بر یک سری توافقات پشت پرده مبنی بر این است که عربستان در عوض دریافت حمایت ایران در اوپک، این خلأ را به سرعت پر نکند. به هر حال، «آل سعود» مایل است به زندگی خود در منطقه ادامه دهد، خصوصاً زمانی که نگرش آنان به واشنگتن پس از برکناری «مبارک» توسط آمریکا با آنچه در ریاض شتابی ناشایست خوانده میشود، رنگ سوءظن به خود گرفته است.
* ایران باید به دنبال تسهیل شرایط فروش نفت خود در آسیا باشد
در عین حال، ایران باید به دنبال جایگزینی برای فروش نفت تحریم شده توسط اروپا باشد. 80 درصد درآمد ارزی و بیش از 50 درصد درآمد دولت مرکزی ایران از صادرات نفت است. تنها انتخاب ایران فروش نفت در داخل آسیا است که این مستلزم ارائه شرایط سهل از سوی این کشور است. این امر «اصطکاک انتقالی» به وجود آمده در قیمت نفت به خاطر تحریمهای اروپا را تشدید خواهد کرد. اما باز هم این اثر و مدت آن بستگی به دیگر اقدامات آمریکا و اتحادیه اروپا دارد. برای مثال، با در نظر گرفتن شرایط حال حاضر کره شمالی، کره جنوبی (که روزانه 230 هزار بشکه نفت ایران را وارد میکند) و ژاپن (520 هزار بشکه در روز) در معرض فشار آمریکا برای پیوستن به تحریمها علیه نفت خام ایران هستند. ژاپن اخیراً به دنبال راههایی برای کاهش واردات نفت از ایران بوده است.
* تحریم نفت ایران در سازمان ملل، به دلیل وجود دو مشتری عمده ایران در شورای امنیت، بسیار بعید است
با نگاهی به آینده دورتر، تحریم ایران در سطح سازمان ملل بسیار بعید است. احتمال آنکه دو وارد کننده عمده دیگر نفت ایران – چین (430 هزار بشکه در روز در سال 2008) و هند (410 هزار بشکه در روز در سال 2008) – واردات خود را متوقف کنند بسیار کم است. با در نظر گرفتن این که هر دو کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل هستند، هر قطعنامهای جهت تحریم نفت ایران در این شورا بدون شک رد خواهد شد. روسیه هم پس از 7 دسامبر در چندین مورد نشان داده است به دلیل اینکه تحریمهای سازمان ملل توسط «محرکهای سیاسی اجرا میشوند و این کار نباید در مورد صادرات انرژی انجام گیرد»، با این تحریمها مخالفت خواهد کرد. این مسئله برای روسیه که به دنبال افزایش شهرت خود به عنوان یک تأمین کننده انرژی است، نکته سیاسی بسیار مهمی است.
اما نشانههایی وجود دارد مبنی بر این که تمایل وارد کنندگان آسیایی به ایران در حال کاهش است. به نظر میرسد در ژانویه امسال چین واردات نفت خام از ایران را 50 درصد کاهش داده است – و احتمالاً این امر بیشتر به خاطر بحث بر سر قیمت باشد. این مسئله نشان میدهد ایران باید تخفیفهای بیشتری برای خریداران قائل شود، که باعث کاهش درآمد این کشور میشود. اما، در حالی که قیمت همچنان بیش از 100 دلار در هر بشکه است، به نظر نمیرسد این مورد مشکل اقتصادی جدی برای ایران ایجاد کند.
* بستن تنگه هرمز تبدیل به جنگی میان ایران و آمریکا خواهد شد
– واکنش ایران در مقابل تحریم نفت از سوی اتحادیه اروپا چگونه خواهد بود؟
تا کنون تحلیلها بر این فرض استوار بوده است که ایران بدون اقدامی انتقامجویانه تحریم را میپذیرد. این امر بسیار محال است و بررسی گزینههای ایران برای رویارویی ضروری است. اخیراً گمانهزنیهای زیادی انجام شده، و توسط برخی عناصر داخل ساختار قدرت ایران ترویج شده است، که پاسخ ایران جلوگیری از انتقال نفت از طریق تنگه هرمز خواهد بود.
اما هرگونه تلاش برای مداخله در حمل و نقل کالا از طریق تنگه هرمز به نوبه خود باعث ایجاد پاسخی میشود که نهایتاً برای باز نگه داشتن این تنگه کفایت میکند. این پاسخ، در صورت تهدید جدی حمل و نقل، به سرعت تبدیل به جنگی میان ایران و آمریکا، که توسط بسیاری از متحدانش حمایت میشود، خواهد شد.
* به دلیل وابستگی اقتصاد ایران به صادرات نفت و احتمال بروز جنگ، بستن تنگه هرمز توسط ایران به نظر بعید است
دو پاسخ در مورد علت احتمال کم تلاش برای بستن تنگه هرمز از سوی ایران وجود دارد. اول اینکه اقتصاد ایران به صادرات نفت وابستگی زیادی دارد و بستن این تنگه به همان میزان به توانایی ایران برای صادرات نفت لطمه میزند. ثانیاً، تلاشهای جدی برای بستن این تنگه در حقیقت در تصمیمگیری آمریکا (یا اسرائیل) در مورد حمله نظامی به ایران اثرگذار خواهد بود. تهدید به بستن این تنگه به عنوان بازدارندهای عمده در مقابل حمله نظامی عمل میکند. این امر صرفاً به این خاطر نیست که ایران میتواند تنگه را ببندد: مقابله نظامی با آمریکا تنها یک نتیجه دارد، و آن هم این است که سرانجام نفت به عبور از تنگه ادامه خواهد داد. محدود کردن عبور نفت از تنگه هرمز تهدیدی وجودی برای اقتصاد جهان است و نباید به ایران اجازه این کار را داد. این امر به وضوح در جنگ نفتکشها پس از سال 1984 در طی جنگ ایران و عراق نشان داده شد. اما اعلام قطعی و صریح تصمیم ایران برای بستن تنگه، که با یک سری عملیات باورپذیر پشتیبانی شد، باعث افزایش شدید قیمت نفت خواهد شد. این امر، به خصوص با در نظر گرفتن دورنمای نامشخص کنونی منطقه یورو و احیاء اقتصاد جهانی، نتایج جدی در اقتصاد جهان به دنبال خواهد داشت. از این رو، این گزینهای قوی در اختیار ایران است و به نظر نمیرسد به زودی آن را بکار گیرد.
* ایران میتواند با دامن زدن به بیثباتی عراق باعث افزایش قیمت نفت شود
اما ایران گزینههای دیگری برای انتقامجویی در اختیار دارد. این کشور میتواند با دامن زدن به بیثباتی روزافزون در عراق که از زمان خروج نیروهای آمریکایی و شروع جنگ فرسایشی میان حکومت اقلیت شیعیان و سنیها آغاز شده است، قیمت نفت را افزایش دهد. این امر میتواند باعث ایجاد مشکل در صادرات نفت عراق شود. همچنین ممکن است دردسرهای جدی برای نیروهای ناتو در افغانستان به دنبال داشته باشد؛ و باعث فشار زیاد بر کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] برای، حداقل، کند کردن جایگزینی نفت اروپا نیز خواهد شد. این امر میتواند بدتر از این، تأسیسات صادرات شورای همکاری را تهدید نماید. برای مثال، تأسیسات پالایش «ابقیق» در عربستان، که در برد موشکهای ایران است، روزانه 5 تا 6 میلیون بشکه را پالایش میکند. میتوان منتظر برخی عملیات انتقامجویانه علیه کشورهای اتحادیه اروپا، مشابه با آنچه که زمان انتقال تحریمهای انگلیس به مسائل مالی دیدیم، بود. ممکن است حتی پاسخی از نوع «لاکربی» (بمبگذاری در خطوط هوایی آمریکا) توسط عوامل داخلی دولت در کار باشد.
* «مدیران پول» که بازیگران اصلی بازار نفت هستند، از هم اکنون پیامد تحریمها را در محاسبات خود آوردهاند
– واکنش بازارهای نفتی چگونه خواهد بود؟
تا کنون تحلیلها بر این فرضیه استوار بوده است که بازارهای نفت روی کاغذ نیز به شکلی منطقی در مقابل تحریمهای اروپا رفتار میکنند. پیشبینی این امر همیشه دشوار است. «مدیران پول» که بازیکنان اصلی بازارهای کاغذی هستند به خاطر تعبیر اشتباه اتفاقات بازار نفت بسیار بدنام هستند. به نظر میرسد علیرغم رزمایشهای اخیر نظامی ایران، این افراد از هم اکنون تحریمها را در محاسبات خود آوردهاند. بنابراین بخش عمده این موضوع بستگی به چگونگی واکنش آنان به پاسخهای احتمالی ایران دارد. با فرض این موضوع که این پاسخها شامل تهدید عملی بستن تنگه هرمز نمیشود، کاملاً ممکن است که بازار پاسخ زیادی ندهد. ممکن است از پاسخهای زیرکانه دیگر از این دست نیز بیاطلاع باشیم.
* از زمان ملی شدن نفت ایران، تحریم نفتی در قبال این کشور کارساز نبوده است
– نتیجهگیری
تاریخ نشان داده است که از زمان ملی شدن نفت ایران در سال 1951 و حوادث منجر به برکناری دکتر مصدق در سال 1953، تحریمهای نفتی در قبال ایران کارساز نبوده است. بازار بینالمللی نفت بسیار پیچیده است و بازیکنان و گزینههای زیادی برای مخفی نگه داشتن مبادلات دارد. تاریخ پر است از تحریمهای نفتی شکست خورده، از کوبا و آفریقای جنوبی گرفته تا تحریم نفت کشورهای عربی و تحریم نفت عراق پس از سال 1990.
* تحریم نفت ایران باعث حمایت جدیتر مردم ایران از دولت میشود
اما به نظر میرسد تصمیمگیرندگان اتحادیه اروپا تاریخ را تصویب کردهاند. ذکر این مطلب خالی از لطف نیست که تحریم نفت ایران توسط اتحادیه اروپا باعث افزایش قدرت دولت احمدی نژاد در زمانی که تحت فشار زیاد است، به خصوص با نزدیک شدن انتخابات مجلس در ماه مارس، میشود. با در نظر گرفتن نقش حیاتی نفت در ژنتیک سیاسی ایران، تحریم اتحادیه اروپا باعث حمایت شدید مردم از دولت کنونی میشود.
* راه مؤثرتر جهت فشار آوردن به ایران، تحریم مالی است، اما این امر را نیز میتوان به سادگی دور زد
راهی مؤثرتر برای وارد آوردن فشار به ایران، اجبار اتحادیه اروپا توسط آمریکا جهت تحریم مبادلات مالی با ایران است. در شروع سال 2012، آمریکا قانونی را به تصویب رساند که تمام مبادلات مالی با بانک مرکزی ایران را تحریم میکند. در 18 ماه اخیر، دسترسی ایران به منابع مالی اتحادیه اروپا با اعمال محدودیتهایی بر این مبادلات مالی، بسیار محدود شده است. احتمالاً تأثیر منفی این امر بر اقتصاد ایران نسبت به تحریمهای آمریکا از زمان تصویب «قانون تحریمهای ایران و لیبی» در سال 1996 بیشتر است. اما، تحریم اقتصادی جهت کاهش درآمد نفتی ایران مشکلاتی به دنبال دارد. احتمال دارد واردکنندگان نفت ایران برای اجتناب از استفاده از ابزارهای مالی معمول، به مبادله پایاپای روی آورند. این امر به وضوح یکی از گزینههای چین است. راههای اقتصادی دیگری نیز مانند استفاده از بانکهای امارات متحده عربی جهت مخفی نگه داشتن ردپای مبادلات مالی وجود دارد.
* تحریمهای مالی باعث واکنش کمتری از سوی مردم ایران خواهد شد
در حالی که هیچ یک از این راهها برای محدود کردن درآمد نفتی ایران کامل نیست، حداقل تحریمهای مالی باعث واکنش مردم ایران در همان سطحی نمیشود که تحریم نفت خواهد شد، زیرا تحریم نفت تهدیدی مستقیم برای ایران به شمار میآید – گرچه هر دوی این اقدامات حمله به ایران حساب میشود. علیرغم مشکلات تحریمهای مالی، حداقل بر خلاف تحریمهای نفتی، امکان فشار بر ایران وجود دارد. تحریم نفتی به تنهایی نمیتواند موفق باشد.
این مطلب در سایت فارس منتشر شده است.
]]>