قیمتگذاری و تسهیم ریسک در قراردادهای خدماتی بخش نفت و گاز از جمله بیع متقابل همواره از مهمترین چالشها در تنظیم قرارداد بوده است. اطلاعات نامتقارن کارفرما و پیمانکار منجر به بروز هزینههای نمایندگی از جمله کژمنشی و کژگزینی شده و فرآیند تسهیم ریسک و قیمتگذاری را پیچیده میسازد. در این مقاله با بهرهگیری از نظریه نمایندگی، فرآیند انعقاد قراردادهای بیع متقابل بین شرکت ملی نفت (NOC) و شرکت نفت بینالمللی (IOC) با در نظر گرفتن کژمنشی و با دو فرض متفاوت پیمانکار ریسکگریز و ریسک خنثی مدلسازی میشود. از شیوه مدلسازی ریاضی برای ارائه تحلیلهای مربوط به هزینههای نمایندگی استفاده شده و قرارداد بهینه از منظر ساختار قیمتی و تسهیم ریسک استخراج میشود. قرارداد بهینه، قراردادی است که انگیزهای به شرکت نفت بینالمللی میدهد تا هزینههای خود را در مواجهه با رقابت در مناقصه و تسهیم ریسک حداقل سازد. در این قرارداد اگر چه پوشش کامل هزینهها توسط کارفرما غیربهینه است اما هزینه سرمایهای سقف ثابت ندارد و پیمانکار بخشی از افزایش هزینهها را تقبل میکند. نتایج مدل ریاضی نشان میدهد که نمیتوان راه حل گوشهای برای یک قرارداد بهینه ارائه داد اما میتوان یک رابطه تعادلی بین آثار کژمنشی شرکت بینالمللی نفت، رقابت در مناقصه و تسهیم ریسک ایجاد کرد.
