برخی از کتابهای اقتصاد نفت، در تحلیلها و مدلهای اقتصادی خویش که برای تعیین قیمت نفت، حجم مناسب استخراج و … استفاده میکنند، نفت را مانند کالاهای دیگر محسوب میکنند به عبارت دیگر، نحوه مواجهه آنان با کالایی مثل «نفت» که سیاسیترین کالای دنیا محسوب میشود، مانند سایر اقلام مصرفی یا فلزات است، در حالی که عوامل بسیاری سبب میشود که کالای نفتی با سایر کالاها، تفاوت اساسی داشته باشد. در این بخش، به بیان تفاوتهای نفت با سایر کالاها به صورت خلاصه پرداخته میشود. منبع اصلی تهیه این مطلب از کتاب [درخشان، مسعود (1383)، مشتقات و مدیریت ریسک، سازمان مطالعات بینالمللی انرژی، تهران، صص 30-32] بوده است.
تفاوت اول: تقاضای نفت در کوتاهمدت نسبت به قیمت حساسیت چندانی ندارد. امکان جایگزینی نفت با سایر حاملهای انرژی در میانمدت و طولانیمدت مستلزم سرمایهگذاریهای سنگین است.
تفاوت دوم: حساسیت عرضه نفت نسبت به قیمت در کوتاهمدت و میانمدت بسیار کم است. هزینههای عملیاتی استفاده از ظرفیتهای موجود برای تولید به مراتب کمتر از هزینههای سرمایهای برای ایجاد ظرفیتهای جدید است. تا زمانی که قیمت در حد رضایتبخشی بیش از هزینه عملیاتی تولید باشد، استمرار تولید سودآور است، بدیهی است استمرار تولید با قیمتهایی که نتواند هزینههای سرمایهگذاری اولیه و توسعه ظرفیت تولید را بپوشاند، تولیدکننده را در آستانه ورشکستگی قرار میدهد.
تفاوت سوم: در طولانیمدت، عرضه و تقاضا نسبت به قیمت حساسیت بیشتری دارد. با وجود این، سابقه طولانی تغییرپذیری شدید قیمت نفت موجب میشود که انتظارات مصرفکنندگان و تولیدکنندگان از تحولات آینده قیمت، در راستای استمرار قیمتهای بالا شکل نگیرد. بنابراین، هنگام افزایش قیمت نفت خام، تصمیمات بهینه مصرفکنندگان برای جایگزینی سوخت، و تولیدکنندگان برای توسعه ظرفیتهای تولید، معمولا به تعویق میافتد زیرا احتمال دارد که قیمتها مجددا کاهش یابد.
تفاوت چهارم: بازار جهانی نفت خام، متشکل از انواع مختلف نفت خام است که قمیتهای نسبی هر یک از آنها در خلال زمان مرتبا تغییر میکند و البته عوامل گوناگونی نظیر ملاحظات محیط زیستی، نوع پالایشگاه و … نیز در این امر تاثیر مستقیم دارد.
تفاوت پنجم: الگوهای تولید، در پالایشگاهها به نحوی است که فرآوردههای مختلف «همراه با هم» تولید میشود. از نظر فنی، امکان تغییر الگوی پالایشی، یعنی نسبت تولید فرآوردههای حاصل از یک بشکه نفت خام، وجود دارد ولی نمیتوان این ترکیب را چنان تغییر داد که تعادل بین عرضه و تقاضای فرآوردهها تضمین شود.
تفاوت ششم: نفت کالایی استراتژیک است. حدود 64 درصد ذخایر نفت خام جهان و بیش از 50 درصد صادرات جهانی نفت خام در منطقه خلیج فارس است در حالی که این منطقه از نظر سیاسی، با ثبات نیست و همین امر اهمیت و حساسیت این کالا را بالا میبرد.
در کل میتوان گفت، هیچگاه تئوریهای کالاهای معمولی را نمیتوان با کالای خاصی مثل «نفت»، مقایسه کرد هر چند که اساسا قیمت نفت را میتوان تابعی از برخی عوامل دانست ولی تمامی عوامل مربوط به قیمت نفت نیز عوامل ساختاری یا قانونی نیستند، بلکه برخی از آنها جنبه رفتاری دارند و همین امر بر حساسیت هر چه بیشتر این کالا میافزاید.
]]>