مقایسه کارایی ِنظام مالیِ قرارداد بیعمتقابل و قرارداد نوین نفتی در مورد یک میدان نفتی به عنوان نمونهی موردی با استفاده از مدلسازی مالی، هدف اصلی این پژوهش میباشد. به منظور انجام این مقایسه، شاخصهای نرخ بازگشت سرمایه، دورهی بازگشت سرمایه، شاخص سودآوری و ارزش فعلی خالص برای پیمانکار و برای کشور میزبان، شاخص سهم دولت به کار گرفته شده است. علاوه بر این، آنالیز حساسیت بر روی قیمت نفت، با در نظر گرفتن سه سناریو انجام شده است. همچنین، مقایسهی قرارداد نوین نفتی در حالت همراه با عملیات افزایش/بهبود ضریب بازیافت مدلسازیِ مالی شده است و با حالت بدون انجام این عملیات از منظر شاخصهای مالی مذکور مورد مقایسه قرار گرفتهاند. نتایج مطالعه نشان میدهند رژیم مالیِ قرارداد نوین نفتی نسبت به بیعمتقابل برای پیمانکار مطلوبتر است و برای کارفرما نیز با وجود این که سهم دولت میزبان در قرارداد نوین نفتی نسبت به بیعمتقابل کمتر شده است، در عین حال این سهم، کماکان درصد قابل ملاحظهای را تشکیل میدهد. در مورد مقایسه مدل مالیِ قرارداد نوین نفتی در حالت همراه با عملیات افزایش/ بهبود ضریب بازیافت و بدون آن میتوان گفت این امر برای دولت در ایران نسبت به پیمانکار منفعت اقتصادی بیشتری دارد به همین دلیل پیمانکار انگیزهی کافی برای انجام این عملیات را ندارد و بایستی با انگیزههای بیشتری او را به سمت انجام این عملیات سوق داد
