خانه / سیاستگذاری نفت و گاز / مدیریت فناوری در صنعت نفت / مطلب میهمان: موج سهمگینی که شاید ما را به خود آورد- دکتر کامران باقری
مطلب زیر نوشته دکتر کامران باقری با عنوان موج سهمگینی که شاید ما را به خود آورد است که در وب سایت هم آفرینی منتشر شده است. در این نوشته، نویسنده کوشیده است با محور قرار دادن بحث قیمت نفت در پاییز 1393 و افت شدید آن، به آسیب شناسی این پدیده بپردازد. نوع نگاه نویسنده و توانمندی تحلیلی ایشان در این مطلب، قابل تقدیر و تامل است.
سالها پيش وقتی نوک پيکان تحريمهای ظالمانه، صنعت نفت ايران و فناوریهای مورد نياز آن را نشانه گرفت، به دستور وزير نفتِ وقت، کميتهای برای بررسی و تحليل اثرات تحريمها و چارهجويي برای مقابله با آنها در وزارت نفت تشکيل شد. وقتی در آن جلسه، موضوع وابستگی شديد اين صنعت به فناوری وارداتی و آسيبپذيري جدی ناشی از آن مطرح شد، يکی از مديران ارشد حاضر در جلسه برآشفت که “توسعه فناوری، وظيفه وزارت علوم است و ارتباطی به وزارت نفت ندارد. کارِ ما در صنعت نفت توليد حداکثری نفت است و بس!“
البته گفته ايشان مايه شگفتی نبود. وی چيزی را به صراحت بر زبان راند که در صنعت نفت ايران امری کاملاً جاافتاده و معمول بوده و هست. سالهاست که مديران ارشد صنعت نفت با نگاهی صفر و يکی، گزينه توليد و فروش بيشتر نفت و گاز را در برابر گزينه افزايش توان فناوری داخلی قرارداده و گزينه دوم را تا آيندهای نامعلوم از اولويت کاری خود و صنعت خارج میکنند. در قالب اين ديدگاه، بايد بودجه محدودی در اختیار بخشهای پژوهشی گذاشت تا تنها مشغول بمانند و اعتراض جدی نکنند! در همين ديدگاه، وقت و انرژیِ مديريتی جدی صرف پژوهش و توسعه فناوری نمیشود و در نتيجه تغييری جدی در فرآيندهای کاری صنعت با هدف افزايش توان فناوری هم اعمال نمیشود.
از سوی ديگر، بنيانهای اين صنعت وارداتی بر فرهنگ واردات فناوری گذاشته شده و بدون اراده و چارهجويي در بالاترين سطح صنعت، در همچنان بر همان پاشنه وابستگی تمامعيار فناوری گشته و خواهد گشت. پژوهش و فناوری در اين چنين شرايطی، يک امر تزيينی و حاشيهای و بدون تاثيرگذاری کافی باقی مانده است. پژوهشگران مربوط به اين صنعت (خواه در واحدهای عملياتی يا در پژوهشگاهها و دانشگاهها) همگی به امور جزيي و فرعی مشغولند و به فرآيندهای اصلی کاری صنعت نفت راهی نمیيابند.
بنابراين صنعت نفت ايران در اوج تحریم فناوری، همچنان اراده جدی برای افزايش توان فناوری ندارد يا به عبارتی، آن را اولويت خود نمیبيند. حتی تاکيد فزاينده بر اقتصاد مقاومتی و اقتصاد دانشبنيان در سطح ملی، نتوانسته نگاه مبتنی بر خامفروشی نفت را در اين صنعت کمرنگ کند. اندک حرکاتی هم که از سوی وزارت نفت در حوزه توسعه فناوری انجام شده، بدون پشتوانه علمی مناسب در حوزه مديريت فناوری، در عمل کاری از پيش نبرده و دستاورد قابل اعتنايي (از جنس خروجی ملموس و عينی) نداشته است.
اما در اين سالهای سکون ما، دنيا بیکار نمانده است. در سال 2007 ميلادی، گزارشی توسط شورای ملی نفت آمريکا منتشر شد که در آن از کندی روند توسعه فناوری در صنعت نفت و گاز آمريکا انتقاد شده بود (در حالی که شرکتهای اين کشور در همان زمان از صاحبان اصلی فناوری در اين صنعت به شمار میرفتند). در آن گزارش، چنين استدلال شده بود که دولت آمريکا، امر توسعه فناوری در صنعت نفت را کاملاً به دست شرکتهای بينالمللی نفت سپرده است. اما اين شرکتها به خوبی از فناوریهای نوين استقبال نمیکنند و همين امر باعث شده که روند کاهش هزينههای توليد و افزايش بهرهوری در اين صنعت از سرعت کافی برخوردار نباشد. در اين گزارش که توسط جمعی از صاحبنظران صنعت نفت آمريکا تهيه شده بود، ده توصيه سياستی ارائه شده بود که عمده آنها پيشنهاد سياستهای تشويقی برای توسعه فناوریهای لازم برای افزايش توليد نفت در خود آمريکا بودند.
اين توصيههای سياستی در عمل به کار گرفته شد و چند سال بعد به يک انقلاب فناوری در صنعت نفت منجر شد: انقلاب فناوری نفت و گاز شيل. سنگ نفت یا شیل نفت یک سنگ رسوبی غنی از مواد آلیِ حاوی کروژن است و از آن میتوان نفت سنگ یا نفت شیل استخراج کرد. نفت شیل یک جایگزین برای نفت خام معمولی است. با این حال، استخراج نفت از سنگ نفت بسيار پر هزینه و غيراقتصادی بود. اما همين انقلاب فناوری در سايه قيمتهای بالای نفت در بازارهای جهانی، باعث شد که استخراج نفت و گاز از منابع عظيم سنگ نفت آمريکا اقتصادی شود. در نتيجه اين پيشرفت فناوری، به يکباره توليد نفت و گاز آمريکا را به شدت افزايش داد.
اکنون رقابتی تمامعيار بین صادرکنندگان قبلی نفت و گار و تولیدکنندگان جدید نفت و گاز شیل شروع شده است. عربستان سعودی بزرگترین تولیدکننده اوپک که پايههای اقتصاد خود را به شدت در خطر میبيند، تاکتیکی دفاعی و عکسالعملی در پیش گرفته است. عربستان عمداً به سقوط قیمتها کمک کرده تا مگر تولیدکنندگان پرهزینه نفت شیل ورشکست شوند و از بازار خارج شوند. با اين اميد که با قطع تولید نفت شیل، عرضه نفت وگاز کم شود و قیمتها دوباره افزایش يابند. اما به نظر میرسد که نفت و گاز شيل به اين سادگیها حذف شدنی نيستند و اين تازه آغاز يک تحول بزرگ است. فناوری استخراج نفت شیل، وارد مرحله رشدِ چرخه عمرِ خود شده است. لذا میتوان پيشبينی کرد که در اين مرحله، شاهد کاهش بيشتر هزينههای استخراج باشيم. کما اين که گزارشها نشان میدهد که هزينه استخراج با استفاده از اين فناوری از سال گذشته تاکنون از حدود هفتاد دلار در هر بشکه به حدود 57 دلار رسيده است.
به زودی موج استفاده از فناوری استخراج نفت و گاز شیل از آمريکا نيز فراتر خواهد رفت و کشورهايي با شرایط زمینشناسی مشابه (از چین گرفته تا جمهوری چک) نيز وارد گود خواهند شد. مهمتر این که برداشت نفت و گاز شیل از نوع سرمایهگذاریهای کوچکی است که شرکتهای کوچکتر نفتی هم از عهده آن برآمده و میآيند. لذا بر خلاف روشهای سنتی استخراج نفت و گاز، در اين حوزه شرکتهای کوچک هم بازيگران فعالی خواهند بود و همين شرکتها بار اصلی نوآوری در اين فناوری را به دوش خواهند کشيد. اين شرکتها ماهيتاً نوآورتر از شرکتهای بزرگ نفتی هستند و سريعتر میتوانند نوآوریهای خود را در عمل به کار گيرند. اين امر يعنی توسعه شتابان فناوری در اين بخش و البته توليد بيشتر و ارزانتر با استفاده از اين فناوری.
با اين اوصاف، سياستهای فناوری دولت آمريکا در بخش نفت و گاز، به خوبی جواب داده است. شايد اين موج، پيشدرآمد کابوسی اقتصادی برای کشورهای وابسته به درآمد نفتی باشد. تاکيد دولت آمريکا بر شتاب بخشيدن به توسعه فناوری در صنعت نفت نه تنها باعث شد که از وابستگی اين کشور به نفت وارداتی (به ويژه از منطقه خليج فارس) کم شود، بلکه آن کشور از منافع نفت و گاز ارزان هم در جهت رشد اقتصادی بيشتر بهرهمند گردد. اکنون آمريکا میتواند بر قدرت مانور سياسی خود در سطح بينالمللی بيافزايد: به سادگی روسيه را تحت فشار شديد قرار داده و نسبت خود با دولت سعودی را بازتعريف کند.
اکنون قيمت نفت به پايينترين حد در پنج سال گذشته رسيده و انتظار میرود که اين روند کاهشی ادامه يابد. گويي قیمت بالای نفت به تاريخ پيوسته و ديگر تکرار نخواهد شد. اقتصادهای مبتنی بر خامفروشی نفت، اکنون بايد طرحی نو براندازند يا به فقر فزاينده تن در دهند. جالب اين جاست که مديران ارشد صنعت نفت ايران، که بايد زودتر از ديگران اين تحول فناوری را رصد کرده باشند، همچنان از نقش فناوری در اين تحولات يادی نمیکنند و توسعه فناوری بومی در صنعت نفت را در اولويتهای خود نمیبينند. همچنان نگاهها تنها بر افزايش توليد و نقش مخرب عربستان در بازار نفت دوخته شده است. اما افسوس که با اين تحولات، حتی اگر افزايش توليدی هم اتفاق بيافتد، درآمدی کمتر از پيش نصيب کشور خواهد شد!!
بيش از يک سده از پاگرفتن صنعت نفت در ايران میگذرد و ما هنوز چشم خود را بر اهميت نقش فناوری در اين صنعت بستهايم. صنعتی که از ابتدا دانش و فناوری آن را انگليسیها آوردند و قرار بود سهم ايرانيها در حد فعاليتهای پيش پا افتاده آن خلاصه شود. اگر چه ملی شدن نفت باعث شد که ايرانيان به تدريج زمام اداره امور اين صنعت را به دست بگيرند، اما هنوز پس از اين همه سال يک چيز تغيير نکرده: بيگانگی با نقش فناوری در اين صنعت. گويي فناوری نفت، پديده مرموزی است که قلمرو ما ايرانيها نيست. هنوز مديران صنعت گمان میکنند که دم زدن از توسعه فناوری در صنعت نفت نوعی رویاپردازی ناشی از بیخبری است. مديران صنعت معتقدند که اين کشور را درآمد نفت میچرخاند و تنها واقعيت اين کشور همين درآمد حاصل از فروش نفت است. بنابراين در صنعت نفت وقتی برای روياپردازی ندارند!!!
شايد امواج سهمگين انقلاب فناوری نفت و گاز شيل آمريکا که نشانههای اوليه آن تازه ظهور کرده ما را به خود آورد! شايد!
منبع مطلب و تصاویر ارائه شده: