در بسیاری از کشورهای صاحب ذخایر نفتی از جمله ایران یکی از مطلوبیتهای قراردادی در بخش بالادستی نفت انتقال فناوری از شرکتهای بینالمللی به کشورهای میزبان و توسعۀ فناوری در این کشورها و استفادۀ حداکثری از توان داخلی آنها است. در این مقاله متن چند قرارداد بالادستی نفت از انواع مختلف امتیازی، مشارکتی و خدماتی تحلیل شده است و ظرفیت هریک از این چارچوبهای قراردادی برای تحقق انتقال و توسعۀ فناوری بررسی شده است. پس از بررسی قراردادهای مذکور، با بهرهگیری از عوامل حیاتی موفقیت در انتقال فناوری که از مطالعات پیشین و مصاحبهها استخراج شده است، راهبردهای اتخاذی در قراردادهای مختلف با این دسته از عوامل تطبیق داده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که هیچ یک از چارچوبهای قراردادی برای پوشش همۀ عوامل حیاتی موفقیت در انتقال فناوری ظرفیت لازم را ندارند. بااینحال قراردادهای مشارکتی و خدماتی بهسبب بهرهگیری از ابزارهای بیشتر و متنوعتر ظرفیت بیشتری برای تحقق انتقال فناوری دارند. لذا میتوان گفت قراردادهای بالادستی نفت، بهسبب ماهیت حقوقی و مشروعیتساز خود، ابزارهایی «لازم» برای انتقال فناوری هستند ولی برای تحقق این امر «کافی» نیستند.