خانه / سیاستگذاری نفت و گاز / دیپلماسی انرژی / دیپلماسی انرژی در جمهوری اسلامی ایران

دیپلماسی انرژی در جمهوری اسلامی ایران

امنیت انرژی را می­توان مهم­ترین ابزار حفظ قدرت در جامعه امروز دانست که با ملاحظات بسیار زیاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و … پیوند خورده است. ضعف در تامین انرژی و عدم اطمینان نسبت به این مقوله، می­تواند زمینه عقب­ماندگی اقتصادی و تولیدی و به تبع آن سیاسی و اجتماعی را فراهم آورد. لذا تلاش­های بسیاری از سوی کشورهای گوناگون به ویژه کشورهای توسعه یافته در جهت تامین انرژی صورت می­گیرد که گاه قالب­های نظامی نیز به خود می­گیرد.

استوینس(1390) بیان می­دارد که انرژی همواره یک مساله حائز اهمیت است، هر چند که در برخی از ادوار به دلیل سیر نزولی قیمت­ آن، توجه چندانی به آن نشده است ولی مفهومی کلیدی در مفهوم استاندارد سطح زندگی است که گاه فقدان یا کمبود آن بقای یک جامعه­ را به خطر می­اندازد و شاید به همین دلیل بوده است که نفت به عنوان یکی از منابع اصلی و دیرین انرژی تاثیری عمیق بر سیاست­های بین­المللی داشته است. هر چند که نباید از خاطر دور داشت که انرژی حتی در سطح محلی و منطقه­ای نیز دارای اهمیت بسیار است و چه از نظر اقتصادی و چه از نظر مسائل دیگر مثل زیست­محیطی و … مورد توجه بوده است.

جمهوری اسلامی ایران با وجود برخورداری از موقعیت­ها و نقاط قوت مناسب در عرصه بهره­گیری از ابزار انرژی در جهت حضور موثر در معادلات بین­الملل انرژی، هنوز به جایگاهی شایسته و در خور خویش در این حوزه دست نیافته است این امر دلایل گوناگونی دارد که می­توان به بروز جنگ تحمیلی، عدم تربیت نیروهای مناسب پیش از انقلاب اسلامی، تحریم­های پی‌درپی و کارشکنی‌های کشورها و شرکت­های بین­المللی و … اشاره کرد. یکی از مهم­ترین دلایلی که در طی چند سال اخیر، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است، ضعف ایران در مقوله «دیپلماسی انرژی» است، فقدان یک ساختار دیپلماتیک قوی، به روز و کارآمد موجب شده است که حوزه انرژی در ایران با وجود منابع غنی و متنوع در فضای جهانی با فراز و نشیب همراه باشد. این نوشتار، ضمن ارائه کلیاتی درباره مفهوم دیپلماسی انرژی به بیان ضرورت توجه به آن در جمهوری اسلامی ایران می­پردازد.

دیپلماسی انرژی چیست؟

هرچند نمی­توان تعریفی دقیق، صریح و روشن از دیپلماسی انرژی ارائه داد ولی با مقدمه­ای کوتاه می­توان چارچوب کلی آن را مشخص کرد. در دنیای امروز، حوزه­های سیاست، اقتصاد و حقوق آن­چنان به هم در آمیخته­اند که گاه نمی­توان یک گزاره را تنها از بعد حقوقی یا سیاسی مورد توجه قرار داد. متأسفانه در هم آمیختگی این حوزه­ها سبب شده است که مرز بین حقیقت و واقعیت نیز دچار خدشه شده و حتی آثار این در هم آمیختگی در داوری­های بین­المللی و مجامع جهانی نیز ظهور و بروز یابد. نکته جالب توجه این است که هر چقدر مقوله مورد بحث، مهم­تر و حساس­تر باشد این در هم آمیختگی بیشتر رخ می­نماید. از آنجا که امروزه، انرژی یکی از مهم­ترین – و به جرئت مهم­ترین- مساله مورد بحث جامعه جهانی است، تلاش کشورها برای کسب و حفظ امنیت انرژی خویش بسیار فراوان است و در این راستا از هیچ تلاشی- حتی جنگ- فروگذار نمی­کنند به گونه­ای که بسیاری از صاحب­نظران، جنگ­ها و ناآرامی­های منطقه خاورمیانه را ناشی از وجود منابع غنی انرژی به ویژه نفت و گاز در این منطقه می­دانند.

بسیاری از صاحب­نظران معتقدند که عرضه و تقاضای نفت به عنوان یکی از اصلی­ترین منابع انرژی، به هیچ وجه از محاسبات فنی- مهندسی تبعیت نمی­کند و یک متغیر کاملا سیاسی است هر چند که می­توان از معادلات ریاضی، میزان بهینه آن را تعیین کرد ولی دولت­ها با توجه به پیش­بینی وضعیت سیاسی خود در آینده به تقاضا یا عرضه نفت با یک قیمت مشخص که آن هم با متغیرهای سیاسی تعیین می­شود، می­پردازند(احمدیان، 1387: 20- 48).

دیپلماسی انرژی استفاده از ابزار دیپلماتیک جهت حضور در صحنه بین­المللی و حفظ جایگاه خویش در نظام بین­الملل است. در واقع دیپلماسی انرژی، بکارگیری ابزارها و دانش سیاسی در مسائل مربوط به انرژی اعم از عرضه، تقاضا، تبدیل و … است. دیپلماسی انرژی حرکتی هدفمند، بلندمدت و دارای قوانین خاص خود بوده که در صدد ایجاد و حفظ امنیت انرژی کشور می­باشد برخورداری از یک چارچوب دیپلماتیک قوی و کارآمد برای هر کشور، می­تواند زمینه موفقیت ان را در امر انرژی در فضای جهانی فراهم آورد.

دیپلماسی انرژی، به مجموعه رفتارها و تعاملاتی گفته می­شود که یک کشور در حوزه انرژی حداقل به دو منظور در تعامل با کشورهای جهان آن را به کار می­برد. به عبارت دیگر دیپلماسی انرژی مجموعه­ای از رفتارها و تعاملاتی است که یک کشور با جامعه جهانی برای پیشبرد حداقل دو هدف از آن استفاده می­کند. این دو هدف یکی به حوزه انرژی و دیگری به حوزه امنیت ملی یا منافع ملی کشور باز می­گردد. (عادلی، 1389: 28)

دیپلماسی انرژی مبتنی بر دیپلماسی کنش­مند[2]، و مستلزم تعامل با دیگر بازیگران برای دستورالعمل سازی[3]، تعریف بازی جدید در زمینه تأمین امنیت انرژی فراگیر و تدوین قواعد رفتاری جهانی در بخش انرژی است. به این دلیل که دیپلماسی امروز از حالت امنیتی- سیاسی به دیپلماسی اقتصادی- سیاسی تبدیل شده است بر هماهنگی و هدفمند بودن دستگاه دیپلماسی و اقتصادی تاکید بیشتری وجود دارد چرا که قدرت رقابت­پذیری اقتصاد و ضریب اعتبار و امنیت کشورها را افزایش می­دهد (پوراحمدی و ذوالفقاری، 1389: 156- 158)

اهمیت دیپلماسی انرژی

نفت از اوائل قرن گذشته همواره به عنوان یک کالای استراتژیک مطرح بوده است در زمانی صرفاً انرژی برای تأمین سوخت مورد نیاز در جنگ­ها اهمیت پیدا کرد و در دوران جنگ سرد نفت عامل مهمی برای رشد کشورهای صنعتی تلقی می‌شد در دوران پس از جنگ سرد نیز به دلیل تاثیر نفت بر رشد اقتصاد جهانی بر اهمیت آن افزوده شد در آینده با توجه به افزایش نیاز به انرژی در صورتی که تعامل و تفاهم میان تولید کنندگان و مصرف کنندگان انرژی وجود نداشته باشد این نگرانی‌ها افزایش و موضوع امنیت انرژی اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد. (واعظی، 1389: 125)

راه­اندازی نهادها و سازمان­های بین­المللی برای حفظ امنیت انرژی کشورها – به کشورهای غربی- نظیر سازمان آژانس بین­المللی انرژی، اعمال فشار به کشورهای صاحب منابع زیرزمینی، تحریم­های گسترده سیاسی- اقتصادی، راه­اندازی جنگ با بهانه­های گوناگون نظیر مبارزه با تروریسم، حضور نیروهای نظامی در منطقه خلیج فارس به منظور کنترل شاهراه انرژی دنیا و … تنها گوشه­ای از اقداماتی است که توسط این کشورها صورت گرفته است به گونه­­ای که تحلیل­گران این جنگ­ها را «جنگ­های نفتی» نام‌گذاری می­کنند.

ناگفته پیداست که کشورها با توجه به اهمیت مقوله انرژی، از هر ابزاری در جهت قوت بخشی به دیپلماسی انرژی خود استفاده می­کنند که می­توان به مواردی نظیر تهدید، تطمیع، تحریم، جنگ، صلح و … اشاره کرد که بازیگران عرصه جهانی بنا به جایگاه و قوت دیگر بازیگران به تناسب از یک یا ترکیبی از این ابزارها بهره می­گیرند.

اگر دیپلماسی انرژی در راستای دیپلماسی اقتصادی دانسته شود می­توان گفت که دیپلماسی انرژی یکی از لایه­های اصلی در روابط خارجی کشورهای با توسعه اقتصادی بالاست. در دیپلماسی اقتصادی کشورهای برخوردار از منابع عمده نفت و گاز و همچنین کشورهای مصرف­کننده عمده انرژی، دیپلماسی انرژی از جایگاه ویژه و مهمی برخوردار است، چرا که بستر تعاملات و تبادلات بسیار اساسی را فراهم می­کند.

دیپلماسی انرژی با ایفای نقش میانجی در حل و فصل مناقشات دیرین و رفع سوء تفاهمات و در جنبه ایجابی با تعمیق پیوندها، مناسبات میان کشورها و تعاملات جهانی را بهبود می­بخشد. دیپلماسی انرژی تعامل میان دو یا چند کشور است که به واسطه بخش‌های مختلف انرژی اعم از یک یا چند مؤلفه از تجارت، خدمات، سرمایه گذاری، تکنولوژی و انتقال انرژی به صورت شبکه مرتبط به هم شده باشند. دیپلماسی انرژی علاوه بر بعد اقتصادی و تکنولوژی ابعاد سیاسی و امنیت را هم مورد ملاحظه قرار می‌دهد. (واعظی، 1389: 130)

اساساً دیپلماسی زمینه کاهش تنش‌ها را فراهم ساخته و از بروز برخوردهای مناقشه آمیز جلوگیری می­کند و در دنیای امروز که انرژی بحث اول دنیا بوده و بسیاری از جنگ‌ها به این دلیل به وقوع می‌پیوندد می‌تواند پیام آور صلح نیز باشد.

جایگاه نهادهای بین­المللی در دیپلماسی انرژی

همانگونه که اشاره شد، راه­اندازی نهادها و مجامع بین­المللی در جهت کسب قدرت بیشتر در جامعه جهانی در امور اقتصادی و سیاسی امری معمول است که وجود این مجامع در حوزه انرژی نیز بسیار معمول است و گاه دو یا چند کشور با ایجاد پیمان­های مشترک در صدد حمایت از یکدیگر در امر مدیریت انرژی بر می­آیند. سه سازمان تاثیرگذار در بخش انرژی وجود دارند که عبارتند از: سازمان کشورهای صادرکننده نفت خام که اوپک (OPEC)[4] نامیده می‌شود، مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF)[5]، که این دو سازمان­ مربوط به تولیدکنندگان است. و سازمان سوم آژانس بین‌المللی انرژی (IEA)[6] است که متشکل از کشورهای تولیدکننده نفت خام و گاز طبیعی و کشورهای مصرف­کننده انرژی است. کشور ایران عضو دو سازمان اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز است و با سازمان سوم یعنی IEA نیز در غالب مجمع بین‌المللی انرژی (IEF)[7] همکاری دارد.

آژانس بین‌المللی انرژی در پی وقایع و حوادث متعدد در فضای متشنج ناشی از جنبش­ها و اعتراضات سراسری در حوزه نفت و برای تأمین امنیت انرژی برای کشورهای قدرتمند تاسیس گردید. از جمله این­ وقایع می­توان به جنبش ملی کردن نفت، تلاش برای افزایش قیمت نفت، حذف امتیازات شرکت­های بزرگ نفتی و جلوگیری از بهره­برداری سیاسی و اقتصادی ناشی از وابستگی کشورهای توسعه نیافته به کشورهای صنعتی اشاره کرد. بحران انرژی سال 1973 ضربه نهایی بود که آمریکا، اروپای غربی در ژاپن را به ضرورت تاسیس آژانس ترغیب نمود. سرانجام این آژانس در طی یک گردهمایی در 18 نوامبر 1974 با شرکت نمایندگان کشورهای عضو همکاری اقتصادی و توسعه[8] و عضویت اتحادیه اروپا تاسیس گردید. مرحله اجرایی آژانس سال 1976 و مقر آن در پاریس و زیرمجموعه (OECD) است (موسوی، 1384: 169). راه­اندازی این آژانس را می­توان یکی از گام­های بزرگ کشورهای مصرف­کننده نفت در امر دیپلماسی انرژی دانست ولی نکته جالب توجه التزام اعضا به قواعد آژانس است که موجبات قوت و یکپارچگی آن را – هرچند که این امر به نفع برخی از اعضای خاص است- فراهم آورده است در حالی که اوپک، همواره با کارشکنی عربستان سعودی و تک­روی­های خودخواهانه این کشور همراه بوده است.

جمهوری اسلامی ایران و دیپلماسی انرژی

نفت به عنوان یک ابزار قدرتمند، جایگاهی بس عظیم در پیشبرد دیپلماسی سیاسی- اقتصادی ایران و تضمین امنیت ملی کشور از طریق توسعه همکاری­ها و تعاملات منطقه‌ای و بین­المللی دارد.  صنعت نفت یکی از اصلی‌ترین مزیت‌های اقتصاد ایران به شمار می‌رود به طوری که بخش عمده­ای از بودجه کل کشور از بخش نفت تأمین می­شود. بنابراین مناسب است که با تکیه بر آن ضمن حفظ استقلال بودجه کشور از درآمدهای نفتی، زمینه توسعه اقتصادی پایدار را فراهم نمود. ایران با داشتن 137 میلیارد بشکه ذخیره هیدروکربور مایع و همچنین 29 تریلیون متر مکعب ذخیره قابل استحصال گاز طبیعی، یکی از مهم­ترین کشورهای تامین­کننده انرژی جهان است و با توجه به عمر باقیمانده از ذخایر نفت و گاز کشور، این جایگاه تا چندین سال آینده حفظ خواهد شد[9].

علی­رغم تلاش­هایی که در طی چند دهه اخیر برای تنوع­بخشیدن به منابع انرژی در جهان به عمل آمده است، نفت همچنان یکی از منابع مهم انرژی در جهان محسوب می­شود. تقریبا دو سوم ذخائر موجود جهان در حوزه خلیج­ فارس و دریای خزر قرار دارد. وجود وابستگی فراوان جهان به منابع نفت خلیج فارس موجب شده است که آمریکا در طی سه دهه اخیر، به حضور نظامی خود در این منطقه بیفزاید، یکی از تغییرات مهمی که در چند دهه اخیر در بازارهای عمده نفت روی داده است، افزایش تقاضا در حوزه «آسیا- پاسیفیک» است. از این رو و بر اساس تحلیل روندها، از چندین سال گذشته، پیش­بینی می­شد که بخش عمده­ای از نفت خاورمیانه با عبور از تنگه­های هرمز و مالاکا به سوی بازارهای مصرف در چین، ژاپن و کره سرازیر شود که پس از تحریم نفتی ایران توسط اروپا، این امر سرعت بیشتری گرفت. به این ترتیب، اتکا به راه­های دریایی انتقال نفت از مسیر تنگه­های مهم استراتژیک هرمز و مالاکا بر اهمیت این دو تنگه افزوده است(ثقفی­عامری، 1389: 208) که این خود به نقش ایران در آینده انرژی جهان اشاره دارد.

جمهوری اسلامی ایران با توجه به جایگاه منحصر به فرد خود در امر انرژی، به ویژه نفت و گاز و در وضعیت پیچیده خود در فضای بین­المللی (که همواره مورد تحریم­ها و کارشکنی­های فراوان بوده است) می­بایست در صدد تدوین چارچوبی دقیق برای دیپلماسی انرژی خود باشد، هر چند که با وجود تلاش­های اندک و پراکنده­ در  طی چند سال اخیر، این امر مورد توجه و تمرکز خاص قرار نگرفته است.

تدوین سند جامعی در خصوص دیپلماسی انرژی کشور به مثابه ابزاری است که نقشی اساسی در پیوند جمهوری اسلامی ایران با جامعه جهانی برقرار ساخته و می­تواند به عنوان عامل تاثیرگذار در یک ساختار مبتنی بر همکاری­های بین­المللی تبدیل شود چرا که مواضع، خطوط قرمز، راهبردهای و خط­مشی­های ایران را در مقوله انرژی معرفی می­کند و فضای تصمیم­گیری را برای مسئولین روشن­تر می­کند، هر چند که تحقق این امر مستلزم دقت، تامل و تلاش بسیار زیاد متخصصان است.

ضرورت برخورداری از دیپلماسی انرژی فعال برای جمهوری اسلامی ایران

در چشم­انداز صنعت نفت گاز ایران در افق 1404 آمده است[10]: «جمهوری اسلامی ایران در پی  حفظ جایگاه ظرفیت دومین تولیدکننده نفت خام در اوپک که مستلزم حفظ فاصله مناسب از نظر ایجاد ظرفیت تولید با سایر رقبای این جایگاه می­باشد» ضمن اینکه «دستیابی به جایگاه دوم جهانی در ظرفیت تولید گاز طبیعی با توجه به ضرورت استفاده از مخازن مشترک» یکی دیگر از بندهای این سند می­باشد. ناگفته پیداست که تحقق چنین امری مستلزم بهره­گیری از یک سیاست مناسب در یافتن مصرف­کنندگان جدید و قابل اطمینان بوده و نیازمند تعاملات مناسب بین­المللی در حوزه انرژی است و نکته صریح­تر در این رابطه را می­توان در سیاست‌های کلی ابلاغی مقام معظم رهبری[11] در بخش نفت و گاز مشاهده کرد، در بند 6 از این سیاست­های ابلاغی به صراحت به امر بهره‌برداری از موقعیت منطقه‌ای و جغرافیایی کشور برای خرید و فروش، فرآوری، پالایش، معاوضه و انتقال نفت و گاز منطقه به بازارهای داخلی و جهانی اشاره می‌گردد که جز با بهره­گیری از یک دستگاه دیپلماتیک توانمند و کارآمد در امر انرژی به وقوع نخواهد پیوست.

سیاست جمهوری اسلامی ایران باید با اتکا به منابع نفتی در پی ابداع و یافتن روش­های جدید در سیاست خارجی باشد که راه را برای تبدیل شده به یک قطب مستقل قدرت، دست کم در خاورمیانه فراهم آورد. (غفاری و شریفی، 1389: 202) چرا که وجود بازارهای مصرف غیرقابل اعتماد نظیر چین یا وابستگی به نهادهایی نظیر اوپک که همواره تحت کارشکنی عربستان سعودی است، نمی­تواند زمینه قوت ایران را در فعالیت­های مربوط به دیپلماسی انرژی فراهم کند.

بخشی از ضرورت دیپلماسی انرژی ناشی از وابستگی متقابل است که میان ایران و مصرف‌کنندگان عمده انرژی حاکم است. در این فضای آسیب­پذیری متقابل و منافع مشترک که با توجه به آنکه بودجه سالانه کشور و توسعه آن تا حد قابل ملاحظه­ای به درآمدهای نفتی وابسته است(واعظی، 1389: 149).

در سیاست­های کلان حوزه انرژی بر ضرورت اتخاذ تدابیر و راهکارهای مناسب برای گسترش اکتشاف نفت و گاز تاکید گردیده است. این امر در شرایطی حاصل می­شود که شناخت کاملی از منابع اقتصادی کشور وجود داشته باشد. به این ترتیب، دیپلماسی انرژی را می­توان گامی موثر در جهت شناخت کامل منابع، افزایش ظرفیت تولید صیانت شده منابع انرژی و توسعه فناوری در زمینه منابع و صنایع انرژی به خصوص در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی اشاره داشت(خادم، 1385: 54 به نقل از متقی، 1390: 7).

الزامات یک دیپلماسی انرژی مناسب برای جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران، به واسطه قرار داشتن در موقعیت ژئوپلتیکی منحصربه‌فرد در خاورمیانه و برخورداری از منابع غنی هیدروکربوری دارای جایگاه ویژه­ای در حوزه انرژی است از سوی دیگر تنگه هرمز را می­توان شاهراه اصلی نقل و انتقال منابع نفتی به کشورهای واردکننده نفت از خاورمیانه دانست که امکان کنترل آن توسط ایران می­تواند از برگه­های برنده ایران در فضای جهانی محسوب شود. موقعیت جغرافیایی ایران این امکان را فراهم می­سازد تا بتواند نقش واسط و انتقال­دهنده نفت و گاز منطقه به خارج از منطقه و یا در میان کشورهای منطقه را از طریق شبکه­های خطوط لوله ایفا نماید.

البته ضعف تکنولوژیک ایران در صنایع نفتی موجب ضعف این کشور در بهره­برداری از میادین نفتی مشترک شده است که می­تواند در روند دیپلماسی انرژی ایران تاثیر منفی داشته باشد. از سوی دیگر، تحریم­ها دارای مزایای بسیاری هستند ولی عدم مدیریت صحیح آن­، زمینه ضعف ایران را در جامعه بین­الملل فراهم می­کند.

به نظر می­آید که به منظور ایجاد و حفظ یک نظام کارآمد و قدرتمند در دیپلماسی انرژی برای جمهوری اسلامی ایران، می­بایست به موارد زیر توجه کرد:

1-      مدیریت صحیح و دقیق تحریم­ها و تبدیل تهدیدات به فرصت.

2-      ایجاد سبد متنوع انرژی و مصرف­کنندگان مختلف، در جهت حفظ مشتریان و حفظ قیمت مناسب.

3-      تبدیل مواد خام به فرآورده­های نفتی با ارزش افزوده بالاتر و جلوگیری از خام فروشی

4-      سازمان­دهی قانونمند برای جذب منابع مالی مورد نیاز داخلی و خارجی در حوزه نفت و گاز.

5-      گسترش تحقیقات بنیادین، تربیت نیروی انسانی متخصص، ایجاد مراکز جذب و صدور دانش و خدمات فنی و مهندسی انرژی در سطح بین­المللی و ارتقای و توسعه فناوری در زمینه منابع و صنایع نفت، گاز و پتروشیمی(ثقفی­عامری و احدی، 1387: 67 به نقل از متقی، 1390: 11)

6-      استفاده از بستر نهادها و مجامع بین­المللی در جهت حفظ قدرت جمعی برای مقابله.

7-      عقد معاهدات همکاری میان کشورهای حاشیه خلیج فارس و حاشیه دریای خرز و ایفای نقش محوری و کلیدی در این معاهدات.

8-      تببین دقیق و بهبود جایگاه خویش در اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز.

یک دیپلماسی مناسب در عرضه انرژی می‌تواند دربردارنده این ویژگی­ها باشد (واعظی، 1389: 149)

–         تلاش در جهت احراز جایگاه شایسته در بازار انرژی

–         رصد و بررسی مداوم بازار انرژی و سیاست‌های تولیدکنندگان و مصرف کنندگان

–         تلاش در جهت جذب بازار مصرف کنندگانی که در حال ورود به دایره قدرت‌های بزرگ اقتصادی هستند و در سال‌های آتی سهمشان در مصرف انرژی خلیج فارس افزایش می‌یابد.

–         افزایش و تقویت همکاری با دیگر تولیدکنندگان انرژی منطقه­ای

–         افزایش تعاملات سازنده در صحنه سیاست خارجی که می‌تواند در جذب مصرف کننده انرژی و ایجاد بازار مطمئن، سرمایه گذار در صنعت انرژی، انتقال فناوری پیشرفته، عاملی تسهیل‌کننده باشد.

–         بهره­­گیری به موقع از ابزارها و امکانات خارجی به منظور اتخاذ سیاست‌های انرژی با توجه به تحولات و روندهای بازار انرژی و همچنین تعامل با بازیگران این عرصه.

یک گام دیگر در ایجاد و مدیریت یک نظام دیپلماسی انرژی مناسب برای جمهوری اسلامی ایران، تربیت نیروهای توانمند در این زمینه است. نیروهایی که ضمن آشنایی کاربردی با  تمامی حوزه­های دانشی مرتبط نظیر حقوق، اقتصاد، مدیریت پروژه، مسائل فنی انرژی و … با قواعد مذاکره و چانه­زنی نیز آشنا باشند.

جمع­بندی و نتیجه­گیری

با توجه به اهمیت انرژی در دنیای امروز، کشورها می­کوشند با روش­های گوناگون به امر کسب، تثبیت و حفظ امنیت انرژی خویش بپردازند. وابستگی مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی  حقوقی با یکدیگر منجر به مطرح شدن مفهوم جدیدی به نام دیپلماسی انرژی شده است. دیپلماسی انرژی، بکارگیری ابزارهای دیپلماتیک و ایجاد بسترهای تعاملی در حوزه مسائل مربوط به انرژی است. با توجه به جایگاه خاص جمهوری اسلامی ایران در حوزه انرژی و حساسیت­ها و پیچیدگی­های منحصر به فرد آن در مسائل سیاسی و اقتصادی، استفاده از یک چارچوب قوی و کارآمد در حوزه دیپلماسی انرژی بسیار ضروری است.

برای تدوین یک سند جامع در حوزه دیپلماسی انرژی جمهوری اسلامی ایران، می­بایست علاوه بر توجه به نقاط ضعف، قوت و فرصت­ها و تهدیدات احتمالی، رویکردی دینامیکی و پویا و نگاهی مساله­محور داشت. توجه به بازیگران اصلی حوزه انرژی و پیش­بینی قابل اطمینان رفتار آن­ها در آینده که مستلزم رصد مستمر و دقیق است یکی دیگر از الزامات طراحی چنین سندی می­باشد. دیپلماسی انرژی یک فرآیند همیشگی، دقیق و به­روز شده است که جز با همکاری متخصصان و اندیشمندان حوزه­های نطری و عملی تحقق نمی­یابد.

منابع و مآخذ

–        احمدیان مجید(1378)، اقتصاد نظری و کاربردی نفت، تهران: پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس.

–        استوینس پل(1390)، اقتصاد انرژی، ترجمه علی طاهری­فرد، سیدجعفر حسینی و جلال دهنوی، تهران:انتشارات دانشگاه امام صادق علیه­السلام.

–        پوراحمدی حسین و ذوالفقاری مهدی(1389)، دیپلماسی انرژی: منافع و امنیت جمهوری اسلامی ایران، درج در مجموعه مقالات نفت و سیاست خارجی، به سفارش پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام، آبان 1389، صص 153- 184.

–        ثقفی­عامری ناصر(1389)، ایران و تحولات ژئوپلتیک نفت و گاز، درج در مجموعه مقالات نفت و سیاست خارجی، به سفارش پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام، آبان 1389، 205- 231.

–        ترازنامه انرژی کشور (1387)

–        عادلی محمدحسین(1389)، نفت و دیپلماسی انرژی، مصاحبه با ماهنامه اقتصاد انرژی، شماره 127، خردادماه، تهران: انجمن اقتصاد انرژی ایران، صص 27- 32.

–        غفاری مسعود، شریفی شهروز (1389)، دیپلماسی انرژی و سیاست خارجی ایران مطالعه موردی ایران و چین، درج در مجموعه مقالات نفت و سیاست خارجی، به سفارش پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام، آبان 1389،  صص 185- 203.

–        متقی ابراهیم(1390)، دیپلماسی انرژی ایران: الگوها و روندها، فصلنامه دیپلماسی انرژی، سال اول، شماره 1، تابستان 1390، تهران: موسسه مطالعات بین­المللی انرژی، صص 6- 18.

–        موسوی میرطیب (1384)، مسائل سیاسی اقتصادی جهانی نفت، تهران: انتشارات مردم­سالاری.

–        واعظی محمود(1389)، دیپلماسی انرژی ایران و قدرت‌های بزرگ در خلیج فارس، درج در مجموعه مقالات نفت و سیاست خارجی، به سفارش پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام، آبان 1389، صص 122- 152.


[1]  دانشجوی دکتری مدیریت قراردادهای بین­المللی نفت و گاز دانشگاه امام صادق علیه­السلام – Md.noruzi@gmail.com

[2] Proactive

[3] Agenda setting

[4] – Organization Of Petroleum Exporting Countries

[5] – Gas Exporting Countries Forum

[6] – International Energy Agency

[7] – International Energy Forum

[8] Organizational for Economic Cooperation and Development (OECD)

[9] (مراجعه به ترازنامه انرژی کشور سال 1387)

[10] (قابل دسترسی در سایت وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران.)

[11] (قابل دسترسی در سایت وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران.)

این مطلب از محمد نوروزی (مدیرسایت) پیش از این در سایت برهان و بسیاری از خبرگزاری های دیگر منتشر شده است.

www.icmstudy.ir

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشودفیلدهای الزامی علامت دار شده اند *

*